مهدی و هانای عزیزممهدی و هانای عزیزم، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

دوقلوهای من

نه ماهگی مهدی و هانا

سلام کوچولوهای نازم این عکس ها رو که خیلی دوسشون دارم خونه مامانی گرفتیم . البته هر دو خوابتون میومد و آخراش بداخلاق شده بودین . توی 9 ماهگی مهدی جون چهار دست و پا تو خونه می چرخید و اولین دندونش هم دراومد اما هاناجون همچنان می نشست و از جاش تکون نمی خورد لثه هاش متورم بود اما از دندون خبری نبود . عوضش هانا به ایستادن علاقه زیادی داشت و من فکر می کردم که دیگه چهار دست و پا نمیره تا راه بره . سعی می کنم خاطراتتون رو با عکس و فیلم ثبت کنم گاهی هم تو دفترم می نویسم اما کاش می شد لحظه به لحظه ی این روزا رو ثبت کرد تا هیچ چیز از خاطرمون نره . هر ماه میریم پیش خانم دکترتون و خدا رو شکر تو این ماه وزن گیریتون خیلی خوب بود . بالاخره مدرس...
27 آبان 1392

هشت ماهگی مهدی و هانا

        عاشق لبخند قشنگتم پسرم . . .        و عاشق نگاه جدی و کنجکاوتم دخترم  یه لبخند قشنگ دیگه از پسرم  چقدر ناز خوابیدی دخترم      مسابقه آب خوری !  و مسابقه کتاب خوانی  ببخشید کتاب خوری   هنوزم چیزی از کتابت مونده داداشی ؟! ...
9 آبان 1392
1